❤قصه ی عاشقانه❤
دلم قصه اي عاشقانه ميخواهد كه تا آخرش پاي هيچ نفر سومي به ميان نيايد !
متن عاشقانه,عکس عاشقانه,عکس ومتن عاشقانه,عشق,عاشقی,غمگین,متن غمگین,متن دلگیر,عکس غمگین,دلنوشته,دلنوشته های غمگین,دل نوشته های دلگیر,دلنوشته های عاشق,نوشته های ادبی,,
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
دلم قصه اي عاشقانه ميخواهد كه تا آخرش پاي هيچ نفر سومي به ميان نيايد !
خاطـــــــــــرات بی هــــــــوا می آیند
گاهی وســـــــــط یک فــــــــــکر…
گاهی وسط خــــــــــیابان!!!
ســـــــــــردت میکنند؛ داغـــــــــت میکنند خاطـــــــــرات تمـــــــــام نمیشوند…
تمامـــــــــت میکنند
هیـــسـ
این بازی عادلانه نیستـــ …..
این زندگی همه اش مار بــود
پلّه هایش کجـــــاستـــ…؟؟؟
به نام کلام دروغین عشق
چند وقتی بود که میخواستم برای تو درد این قلبی را که شکستی و رفتی بنویسم
اما تا میخواستم بنویسم قطره های اشکم بر روی کاغذ میریخت
و نمی توانستم آنچه را که میخواهم بر روی صفحه کاغذ
خیس بنویسم.حالا دیگر یک قطره اشک نیز در چشمانم نمانده و
همان قلب شکسته ام تنها یادگار از عشقت به جا مانده
قلبی که یک عالمه درد دارد ، دردی که مدتهاست دامنگیرش شده است.
از آن لحظه ای که رفتی در غم عشقت سوختم و با لحظه های تنهایی ساختم.
نمی توانستم از او که مدتها همدل و همزبانم بود جدا شوم ،
اما تو رفتی و تنها یک قلب شکسته سهم من از این بازی عشق بود
یک بازی تلخ که ای کاش آغاز نمیکردم تا اینگونه در غم پایانش بنشینم
تو که میخواستی روزی رهایم کنی و چشمان بی گناهم را خیس کنی
دختری دلش شکست
رفت و هرچه پنجره
رو به نور بود بست
رفت و هرچه داشتچ
یعنی آن دل شکسته را
توی کیسه ی زباله ریخت
پشت در گذاشت
صبح روز بعد
رفتگر
لای خاکروبه ها یک دل شکسته دید
ناگهان
توی سینه اش پرنده ای تپید
چیزی از کنار چشم های خسته اش
قطره قطره بی صدا چکید
رفتگر برای کفتر دلش
آب و دانه برد
رفت و تکه های آن دل شکسته را به
خانه برد
سال ها ست
توی این محله با طلوع آفتاب
پشت هر دری
یک گل شقایق است
چون که مرد رفتگر
سال ها ست
عاشق است
عرفان نظرآهاری
از کتاب چای با طعم خدا
دلم تنگ است ....
بیمارم...
بیمار ندیدنت ...نبوییدنت ....
تو از حال و روز من چه می دانی آخر ...
چه خبر داری چه بر سر دلم آمده ....
منم و من ....و مانده در این همه مصیبت و بلا....
تنها تو چشم نپوشیده ای از من ....
که او هم کنارم زده ...
نه ....کنار نزده ...ولی نظر لطفش کم شده ...
البته حق دارد ...سر تو پل های بودن او را شکستم ...
حالا من درمانده به که ..به کجا پناه ببرم...
♥بگذاراعترافکنمکهبدجوردلمبرایتتنگشده♥
♥فکرنکنبیوفاهستم،دلمازسنگنشده…♥
♥اعترافمیکنماینکدرحسرتروزهایشیرینباتوبودنم♥
♥باورنمیکنماینکبیتوام♥
♥کاشمیشددوبارهبیاییویکلحظهدستهایمرابگیری♥
♥کاشمیشددوبارهبیاییولحظهایمراببینی♥
♥تادوبارهبهچشمهایتخیرهشوم،♥
♥تابرهمهغموغصههایبیتوبودنچیرهشوم♥
♥کاشمیشددوبارهبیاییولحظهاینگاهتکنم،♥
♥ باچشمهایمنازتکنم♥
♥درحسرتچشمهایتهستم♥
♥،چشمهاییکههمیشهبادیدنشدنیایمعاشقانهمیشد♥
♥بگذاراعترافکنمکهبدجوردلمهوایتراکرده♥
♥درحسرتگرمیدستهایت،♥
♥تاکیبایدخیرهشومبهعکسهایت،♥
♥ هنوزهمعاشقم،عاشقآنبهانههایت…♥
♥کاشبودیوبهبهانههایتنیزراضیبودم،♥
♥ کاشبودیومندیگرازسردینگاهتشاکینبودم♥
♥هرچهخواستمازتوبگذرمازهمهچیزگذشتمجزتو،♥
♥ هرچهخواستمفراموشتکنمهمهرافراموشکردمجزتو،♥
♥هرچهخواستمبهخودمبگویمهیچگاهندیدمتورا،♥
♥ چشمهایمرابستموبازهمدیدمتورا،♥
♥هرچهخواستمدلمراآرامکنم،♥
♥ آرامنشددلموبیشتربهانهتوراگرفت،هرچهخواستمبگویمبیخیال،♥
♥بیخیالتنشدموبهخیالتتاجاییکهفکرشهمنمیکنیرفتم…♥
♥میخواستمباتنهاییکناربیایم،دلمباتنهاییکنارنیامد ♥
♥ میخواستمدلمراراضیکنم، ♥
♥یادتوبازهمبهسراغمآمد،میخواستمازایندنیادلبکنم،♥
♥دلمبامنراهنیامد …♥
♥بگذاراعترافکنمکهدلمدرچهحالیست، ♥
♥بدجورازنبودنتشاکیست، ♥
♥هرجاهستیبرگردکهاصلاحالمخوبنیست….♥
بـَعضـوَפֿــتـآ بـآیـَـכ
تـَنهـآ بـآشـے تَنهـآـے ِ تَنهـآ ....
هـے آهَنـگــ گوشـ بــכے ، فِكــ ڪـُـنـے ،
هَمــہ چیـو بـریزـے تـُو פֿــوכتـــ ...
تـآ مـَرز ِ اِنفجـآر بـرـے ....
اونـوَפֿـتـ כر ِ اُتـآقـ ُ بـآز ڪـُـنے ُ بـآ هَمـوטּ
لـَبפـنכ مـَسפــَرــہـے هَمیشگـے
وـآنِــموכ ڪـُـنـے
ڪـہ هَمــہ چے פـوبــہ ..
• כפֿــتـر بــ ـآش .. !
• פֿـــوכت بــ ـآش .. !
• بــگــذآر گــرگـــ هــ ـآــے شــهــر .. !
• هـــــر چـــﮧ مــــے פֿـوآهــنــכ بــــــگـــویــنــכ .. !
• بـــﮧ כنــیــ ـآ آمـــכه انــכ تــ ـآ زوزه بــڪــشــنــכ .. !
برایم ڪــَـف زدند . . . در آغوشـَـم گرفتند،
تایید و تشویقــَـم ڪردند .. ڪـہ آخــر فرامـــوشت ڪــردم
دیگر تا ابـد بر لـَـبانم لبخنـدے تــَـصنعـے مهمـاטּ است
اما بیــטּ ِ פֿـــودمـاטּ باشــد،
هنــوز تنهـــا دلـبـَـرڪــَـم تـــ
ــو هسـتــے
احتیـــــــ ـــ ــاط (!)
בر ایــטּ شهـــر لـاکـرבار
همـــﮧ کوچــه بــاغ هـــاے عـــاشقــے
بــــﮧ اتـــوبــاטּ تنهـــایــے وصـــل مــے شـونـــــــב !!!
توىِ "زنـــدگـيت"
جــزءِ اون دسته از اَفـــ ـــرادى باش که :
اگه يکي از پُشت چشماتو گرفت ،
فقط يه نفر تو ذهــــــــــــنت بياد ،
نه چــــــــــــند نـــــــــــــفر ....!
وقـتــے مــرا בر آغـــــوش مــے گـرفــت ؛
{ چشــــمـانــش } را مــے بســـت!
نمــے בانــــمـ از احســـاس زیــاבش بـــوב ؟!
یـــا خـــوב را בر آغـــــوش בیـگــرے تصـــور مــے کـرב ؟؟؟
دمش گرم...
باران را میگویم
به شانه ام زدوگفت خسته شدی
امروز را تو اتستراحت کن
من به جایت میبارم
مـــــن
از تمامـ ــ آسمـــان
یکــــ بــــاران را میخواهمـــــ ...
و از تمــــام زمیــــن
یکـــ خیابانـــــ را...
و از تمــ ــامـ ـ تـــ ــو
یک دستـــــ
که قفــــل شده در دستـــ مـــــن
چـقـــ ــدر خـوبــهــ . . .
یـکـــ ـی بـــ ـاشـهـ ..
یـکــ ـــی بـــ ــاشـهـ کـــه بـغـلـتـــ کـنــــهـ . . .
سـرتـــ ــو بـــ ــزاری روی قلبش...
آرومــ ـتــ کـنــ ــــهــ . . .
حـُــ ــرم نـفـس هــ ـــاش تـنـتـــ ُ داغ کـنــ ـــهــ . . .
عـطـر دسـتـــ ــاش مـوهـاتــ ـــو نـوازش کـنــ ـــهــ . . .
چـقــ ـــدر خـوبــ ــهــ . . .
چـقـــ ـدر خـوبـــ ـهـ کــ ــهـ آرومـ دمـ گـوشـ بــگــ ـــهــ ...
عزیــ ـزمــ دوستـــ دارمـــ ....
بعضی آدمهــــــا یهـو میــان! یهـو زندگیـتـــــو قشنگ میکنن!
یهـو میشن همــــــه ی دلخـوشیت ! یهـو میشن دلیـل
خنــــــده هات! یهـو میشن دلیل نفس کشیــــدنت !
بـعــــد همینجـوری یهـو میــــــرن !
یهـو گنـــــــــــد میـزنن بـه
آرزوهــــات
هر چه دلم را خالی می کنم باز هم پر می شود از تو ،
چه برکتی دارد دوست داشتنت....
عادت ندارم درد لم را به کسی بگویم..!
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم..!
تا همه فکر کنند نه دردی دارم و نه دلی..!
همیشه تو را در نفس هایم احساس می کردم ،
تو همیشه همراه من بودی ! علت جدایی تو از من ، من بودم !!!
بد جور دلمو شکستی...لا اقل میگفتی گناهم چی بود!!!
تنها گذاشتن تنهاکسی که تنها کس او هستی ، تنها گناهیه که هیچ کس و هیچ وقت بخشیده نمیشه...
راستی خدا
دلم هوای دیروز را کرده
هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم
الفبای زندگی را
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو
دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم
آن را نچینم
دلم میخواهد …
می شود باز هم کودک شد؟؟
راستی خدا!
دلم فردا هوای امروز را می کند؟؟؟؟؟؟؟
روزها يكی پس از ديگری به پايان
می رسند...
و در پی روزها
عمر من...
خسته نباشی سرنوشت....!
می بينی؟!
دست در دستان تو
تمام راه را بيراهه رفتم
شنيدم كسی ميگفت:
چشمانت را ببند!
اعتماد كن...
به قيمت تمام روزهای رفته
چشم هایــم را بستم...
اعتماد كردم...!
بهای سنگينی داشت اعتماد !
روزی...
چشمانم را باز كردم؛
چيزی به نام " عشـــــق "
در راهِ همپا شدنِ با تو
به تاراج رفته بود!
خــבایـا ...
شَـبــیــﮧ بــاבڪُــنَـڪــے شـــُـבهــ امـ
اَز بــُغــضــهـایــے ڪــﮧ بــِـﮧ اِجــبــار فــرو בاבهــ اَمــ
اِلــتــمــاسَــتــ مــیــڪُــنـمــ
فَـقَط یـــڪ سوزטּ !
تـــِـڪــﮧ تــِـــڪــﮧ شــُـבنـــَـمــ بــآ خـوבمـــ
عاشقش شدم
گفت : ” ممنو
است ”
آغوش خواستم…
گفت : ” ممنوع است ”
بوسه خواستم…
گفت : ” ممنوع است ”
نگاه خواستم…
گفت: “ ممنوع است ”
نفس خواستم…
گفت : ” ممنوع است “
… حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،
با یک بطری پر از گلاب ،
آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد
با هر چه بوسه ،
سنگ سرد مزارم را
و …
چه ناسزاوار
عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،
نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،
به آرامی اشک می ریزد …
تمام تمنای من اما
سر برآوردن از این گور است
تا بگویم هنوز بیدارم…
ودست بردار از این عشق نیستم...
گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَد . . .؛
دیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .؛
اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!!!
...
وَ حآل هــَم کِه . . .؛
گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .؛
زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .؛
وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی . . .؛
بــِنـِشینی وَ فــَقــَط نــِگآه کــُنی . . .!!!
گآهی دِلگــیری . . . ؛
شآیــَد اَز خودَت
در آن دنیا، زندگی را بر من
بستند...
ناخواسته، متولدشدم
به رویا رفتم
خرافاتی ام خواندنم!
به راستی،خندیدم
دروغ خواندن!
لال شدمدر آن دنیا، زندگی را بر من
بستند...
ناخواسته، متولدشدم
به رویا رفتم
خرافاتی ام خواندنم!
به راستی،خندیدم
دروغ خواندن!
لال شدم
گفتند،مردك عاشق است
عشق بازی كردم
گفتند،جهنمی
و به ناچار
عاقبت خندیدم
دیوانه،خطاب شدم!
عاشق همیشه دیوانه است
شاید...
در تمام عمرم
نتواند بیشتر از یک
احمق باشم!
اما،می توانم خیلی باشم
دیوانه ی نگاه
دیوانه ی سرنوشت
دیوانه ی خاطره
دیوانه ی یك عشق
گفتند،مردك عاشق است
عشق بازی كردم
گفتند،جهنمی
و به ناچار
عاقبت خندیدم
دیوانه،خطاب شدم!
عاشق همیشه دیوانه است
شاید...
در تمام عمرم
نتواند بیشتر از یک
احمق باشم!
اما،می توانم خیلی باشم
دیوانه ی نگاه
دیوانه ی سرنوشت
دیوانه ی خاطره
دیوانه ی یك عشق
یک شــب ِآروم میخــــواد … بــا آهنگــــی رومــــــانتیک…
چنــــد تا شمــــــع … و یک عالمــــــه تــــو…
که بــه دنیــــا بگـــــــم … خــــداحـــــافـــــــظ …
دنیــای مــن کســــی ست…
که در آغـــــوشش جــان میدهــــم…
یعنـــی « تــــــــــ♥ــــــو »
خوشبختی داشتن کسی ست...
که بیشترازخود ، تو را بخواهد...
و بیشتر از تو...هیچ نخواهد..
هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم
یادم می افتد ”دلـتـنـگی”
هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک “اشتباه” نیست !
انگار در دلم دیگر حرفی باقی نمانده
تا برایت بگویم...
تنها یک جمله:
هــــنـــوز هــــم دوســـتـتــــــــ دارمــــــ
عشــق اگــر خـط
مــوازی نیسـت،چیسـت؟
یـا کتـاب جملــه ســازی نیســت،چیسـت؟!
عشـق اگــر مبنــای خلــق آدم اســت
پـس چــرا ایـن گـونـه گنــگ و مبهم اسـت؟
پـس چــرا خـط مـوازی مـی شـود!!!
ز چـه رو هــر عشـق،بــازی مـی شــود؟!
منم !
منی که بارها شکست !
شکستی که بارها خوردم کرد ! دل بود نه سنگ !
واژ ها را مهمان کرده ام برای گفتن دلتنگیهام
سکوت کرده ام نه اینکه حرفی نداشته باشم
بغزم رو نمیبینی ! بغضی که راه گلویم رابسته
تو را میخوانم ! هزار بار ...برای خالی کردن دلتنگیهام . . .
منو نخواه...
همین که حس میکنم حس میکنی دوستت دارم برایم کافیست...
هــر قـــدر کهـــ میــــ گـــذرد....
ســــالــهــا...
مــــآهــ هــــا...
روزهـــــا...
ســـاعتــــ هــــا...
از زمـــان زیســـتنــمــــ در کنــــار تـــــــو
مَــنـــ...بهـــ هــمــانـــ انـــدازهــ...
هـــر ســـالـــ ...
هــــر مـــاهـــ...
هـــــر روز ...
هــــر ســـاعَـتـــ...
عـــاشقـــ تَـــر میـــ ـ ـشــومــــ...
و
بــــــاز هـــــمــــ...
عـــــاشــــقـــ تـــــر!
چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی
یکی که بهش اعتماد داری
بهت اعتماد داره
از دلتنگی هاش برات میگه
از دلتنگی هات براش میگی
آروم میشه
آروم میشی
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه
من…!
مرا که میشنـاسی؟! خودمم
کسی شبیه هیچکس!
کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی
مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر
اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!
خوبم …!
باور کنيد …؛
اشک ها را ريخته ام …
غصه ها را خورده ام …؛
نبودن ها را شمرده ام …؛
اين روزها که مي گذرد …
خالي ام …؛
خالي ام از خشم، دلتنگي، نفرت …؛
و حتي از عشق …!
خالي ام از احساس …
مشترک مورد نظر خطـشـــو
تـــــورو
وقــــــار
و نجــابتــتو
احســــــاستو
عشــــقتو
وجـــــــــودتو ...
به یـه چـهــار چـرخ
به یه پـــول تو جـــیب بغل
به یــه مانتو کوتاه...
و آرایش غلیظ
و به یه عشوه گــری فــــروخت !!
تبادل لینک
هوشمند
برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان وبلاگ
عاشقانه
و آدرس
sohananas.LXB.ir
لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 24
بازدید کل : 153405
تعداد مطالب : 192
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1
کد حرکت متن دنبال موس
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
√ کد آیکن کنار نوار آدرس
شارژ شاپ
خرید شارژ ایرانسل+هدیه
عماد گرافیست
»تبلیغات شما در اینجا«
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
کد حرکت متن دنبال موس
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
کد حرکت متن دنبال موس …………………♥..♥
***********صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد